کمی
دورتر از جایی که الان پسرک ایستاده است، نزدیک تپه سنگی چند درخت بنه از
شکاف سنگ های زرد بیرون زده اند و سایه سیاهشان را روی زمین اطراف پهن
کرده اند. آسمان کاملا آبی ست. فقط یک تکه ابر سفید متراکم مثل یک تکه سنگ
بالای این جا ایستاده، که انگار هیچ وقت تکان نخورده است.